داستان استنلی در بازاریابی و روان شناسی

معامله با جام استنلی !!!!!
افراد زیادی از جمله منتقدان تعجب می کنند که چرا در دنیا کسی برای یک فنجان 50دلار میپردازد؟ برخی علت را در مصرف گرایی افسارگسیخته می دانند. اما ما یک نمونه مطالعاتی جذاب داریم که قرار است هم درس های روان شناختی و هم بازاریابی آن را بررسی کنیم.
عواملی بودند که باعث شد شرکت استنلی از یک شرکت متوسط با درآمد 75میلیونی به یک شرکت 750میلیون دلاری در سال 2023 تبدیل شود. از این شیوه میتوان در جهت رشد کسب و کارهای کوچک یا برندهای در حال رشد کمک کرد تا بتوانند جهان را با آنچه میدانند، تغییر دهند. همه ما استنلی را میشناسیم و میدانیم یک شرکت تازه تاسیس نیست. این شرکت با قمقمه های سبز رنگی از سال 1913 وارد بازار شد. بنابراین بیش از صد سال است که وجود دارد. خب! چه چیزی تغییر کرده تا آن را به چنین پدیده ای تبدیل کند؟ هیدراتاسیون در چند دهه اخیر یک روند بوده. هیدراتاسیون به چه معناست؟ امروزه مردم بیشتر مراقب سلامتی خود هستند و برایشان مهم که محصول چه ارتباطی با سلانتی آنها و حتی محیط زیست دارد. استنلی با شناخت این پدیده توانست قمقمه های فلزی به وزن 40 انس تولید کند که خطری برای مصرف کننده ندارد و با دیدگاه سالهاست در عرصه رقابت طلایه دار است.
اثر باندواگن
نویسنده وبلاگ استنلی متوجه شد که هر وقت در مورد زمان خاموشی 40 انسی حرف میزند. در وب سایت فروش به شدت بالا می رود. در برهه ای از زمان مخاطبان استنلی فقط جامعه پرستاران و معلمان بودند چون می خواستند نوشیدنی هایشان در شیفت های مختلف سرد و گرم بماند. شرکت استنلی برای حضور در جامعه ای بزرگتر از اینفلوئنسرها و افراد مشهور و تاثیرگذار استفاده کرد، مثل امیلی ماینارد که برای فروش و تبلیغ محصول با این شرکت همکاری کرد. حتی ما خواننده محبوب ادل را می بینیم که نوشیدنی خود را با این محصول میل می کند. این شرکت یک محصول خیره کننده سفارشی دارد که معمولا اکثر اینفلوئنسرها در همه حال با خود حمل می کنند و کم کم در سراسر کشور گسترش پیدا کرد. استنلی دیگر تنها یک محصول نبود بلکه به یک نماد تبدیل شده بود. بنابراین شما می توانید اساسا بخشی از هویت خود را با محصولی که حمل میکنید نشان دهید. اخیرا استنلی یک شکست خوش شانس را تجربه کرد. در شبکه های مجازی از جمله تیک تاک، به دفعات دیدیم که دنیل ماری لترینگ با یک حادثه ناگوار روبه رو شد و طی اتفاقی کل ماشین به یکباره در آتش سوخت. دنیل با تیک تاک فیلم گرفت، جایی دستش را وارد ماشین کرد و لیوان مسی استنلی خود را برداشت که درآن حادثه هیچ آسیبی ندیده بود، از ماشین بیرون آورد و تکانش داد هنوز تکه های یخ در آن بود. این ویدئو بیش از 92 میلیون بار دیده شد که آگاهی از این محصول را بیش از پیش افزایش می دهد. شرکت استنلی متوجه شد و یک ماشین جدید برای دنیل خریدند و سپس یک دسته لیوان به او هدیه دادند جایگزین آن لیوانی که در آتش سوخته بود. حرکت هوشمندانه….
اخیرا شاهد همکاری استارباکس با این برند هستیم . استارباکس نوشیدنی های خود را در لیوان هایی با طرح ولنتاین به رنگ صورتی و قرمز پررنگ، تعداد محدود ارائه داد. دیدیم که مردم برای خرید این محصول از صبح زود در فروشگاهها صف کشیدند. در اینجا با پدیده ای به نام باندواگن آشنا میشویم که یک پدیده روانشناختی است. یعنی هرچه بیشتر مردم چیزی بخرند یا کار خاصی انجام دهند. این روند ادامه پیدا می کند. افراد این کار را فقط به این دلیل انجام می دهند چون دیگران انجام داده اند. اگر سازنده برندی هستید که می خواهید از اثر باندواگن استفاده کنید. چند نکته وجود دارد که می توانید انجام دهید. یکی از آنها این است که اگر شما تولید کننده محصول فیزیکی نیستید، می توانید خدمتی را ارائه دهید که مردم با آن احساس خوب دارند و لذت میبرند و می خرند. این کار می تواند این پدیده را شعله ور کند. نکته بعدی اثبات اجتماعی است یعنی با همکاری اینفلوئنسر ها خود را به عنوان مالک برند معرفی کنید.
سازگاری محصول
نکته اصلی بیشتر یک تغییر بازاریابی است که ما شاهد آن هستیم. کمپینگ ها، شکارچی ها، کارگران ساختمانی و کلا جامعه بزرگی از مردان مخاطب اصلی برند استنلی بودند. این برند طی تحقیقاتی متوجه شد که با زنان جذابیت بیشتری پیدا می کند و طراحی محصول خود را به گونه ای تغییر داد که مطابق با آن باشد. (بازار جدید) بنابراین طرح های جدید، رنگ های جدیدی دارند که با زنان مصرف کننده، به ویژه آنهایی که به زیبایی شناسی اهمیت می دهند،همراستا ست. آنها برای سبک شخصی خود ارزش قائل هستند و با ایجاد این تغییرات، محصولشان برای آن دسته از مصرف کنندگان بسیار جذاب تر است. تصمیم بازاریابی برای تغییر موقعیت یک محصول به سمت یک بازار جدید چیزی است که ما به آن توجه می کنیم. یکی از راهکارهای تخصصی برای تغییر موقعیت یک محصول به سمت بازار جدید شناخت کهن الگویی محصول بازار است. شما به وسیله اطلاعات ارزشمند ایجاد یک برند را برای صاحب برند آسان می کنید. اگر شما یک محصول قدیمی داریدکه واقعا در یک جایگاه خاص به فروش می رسد، چگونه می توانید آن را به سمت جایگاه متفاوتی ببرید که در آن فرصت های پولی بیشتری دارید؟
اثر وقف
اثری در روانشناسی وجود دارد به نام اثر وقف، که می گوید وقتی چیزی را خودمان می سازیم و در مورد نحوه مصرفش خودمان تصمیم میگیریم، ارزش بیشتری برای آن قائل می شویم. مانند گری اندروود که نوع خاصی از ماگ استنلی را سفارش داد با یک رنگ جذاب ویژه. او با این کار احساس ارزشمندی زیادی پیدا کرد. بنابراین با تقویت این نوع محتواها و تجلیل از افرادی که شخصی سازیمی کنند و همچنین ارائه طیف گسترده ای از رنگ ها، کار را برای آنها آسان تر می کنند و از این اثر روانی بهره می برند. راه هایی که می توانید از آنها در برند خود استفاده کنید داشتن گزینه های مختلف است. ما نمیخواهیم افراد را با انتخاب های زیاد فلج کنیم، اما اگر به افراد این فرصت را بدهیم که سفر خود را از طریق محصول یا خدمات ما، شخصی سازی کنند می توانند گزینه های مختلفی را برای انتخاب داشته باشند و همچنین به آنها احساس مالکیت بر خرید می دهند.
اثر کمیابی
این یک تاکتیک قدیمی برای سازندگان برند و بازاریابان است و استنلی آن را به طرز شگفت انگیزی انجام می دهد. مثل آخرین مشارکت و همکاری با استارباکس که یک نمونه فوق العاده بود. تعداد محدودی از آن ماگ های صورتی و قرمز وجود دارد که مردم مایل بودند به صف شوند. بنابراین وقتی تقاضا در محل خود دارید، ارائه یک نسخه محدود از محصول یا خدمات شما می تواند راهی فوق العاده برای استفاده از روانشناسی کمبود باشد.
دیدگاهتان را بنویسید